|
چهار شنبه 18 / 5 / 1395برچسب:, :: 5:19 بعد از ظهر :: نويسنده : امیر
کاش... که خوشبختی چه حسی داره؟؟
چهار شنبه 18 / 5 / 1395برچسب:, :: 5:18 بعد از ظهر :: نويسنده : امیر
گاهـی آدَم مـیمانـَد بِین بودَن یا نَبودنــــ ...! به رَفتَنــــ که فـــِکـر مـی کُنــی ، اِتـفـاقـی مـی اُفتَد کـه مُنصَـرف می شَوی … مـیـخـواهـی بـِـمانی ، رَفتاری می بـینــی کـه اِنـــگار بــــایــــــد بـِــرَوی! این بِلاتَکلیفی خودَش کُلـی جَهنــــَــــم اَسـتــــ ... !!!
چهار شنبه 18 / 5 / 1395برچسب:, :: 5:17 بعد از ظهر :: نويسنده : امیر
منـ از اینـ تنهاییـ از اینـ کهـ دیر میـ آییـ از اینـ کهـ روزیـ بهـ منـ بگوییـ تو بهـ منـ نمیـ آییـ میـ ترسمـ.... چرا نمیـ دانیـ تو چگونهـ بیـ تو زمانـ میگذرد بارها اینـ را از خودمـ می پرسمـ منـ می ترسمـ...می ترسمـ...
چهار شنبه 18 / 5 / 1395برچسب:, :: 5:16 بعد از ظهر :: نويسنده : امیر
بیا تکرار کنیم این "عشق ممنوعه" را ... آری ..." من" و "تو" دور از چشم همه معجزه ای میکنیم به نام " ما " "ما " میتوانیم !!! شک نکن ... بگذار حتی کودک درونمان هم نفهمد ... هیچ کس نمیداند که من و تو با هم میسازیم و بی هم فرو میریزیم ... خط چینِ فاصله ها را پر میکنیم به امید فردایی پر از وصل ... پر از من ... پر از تو... پر از عشق...
چهار شنبه 18 / 5 / 1395برچسب:, :: 5:16 بعد از ظهر :: نويسنده : امیر
بـه چـشـمـهـایـت بگــو . . .
چهار شنبه 18 / 5 / 1395برچسب:, :: 5:15 بعد از ظهر :: نويسنده : امیر
چهار شنبه 18 / 5 / 1395برچسب:, :: 5:9 بعد از ظهر :: نويسنده : امیر
موهای یک زن خلق نشده
برای پوشانده شدن یا برای باز شدن در باد یا جلب نظر یا برای به دنبال کشیدن نگاه موهای یک زن خلق شده برای عشقش که بنشیند شانه اش کند , ببافد و دیوانه شود... عطر مو های یک زن فراموش شدنی نیست! وقتي خدا مي خواست تو را بسازد چه حال خوشي داشت، چه حوصله اي ! اين موها، اين چشم ها .... خودت مي فهمي؟ من همه اين ها را دوست دارم. دوست دارم یه بار بشینم موهاتو شونه کنم یه چند تارش بریزه .بگم اینارو میبینی ؟؟؟ بگی اره ..!!! منم بگم با همه دنیا عوضش نمیکنم دنیــــا فهمـید خیلی حــقیر است وقتی گفتم : یک تارمــوی "تــــــــــ♥ـــــــو " را به او نمیدهم... |